حکایت قرض گرفتن امام برای دادن عیدی چه بود؟
طبق معمول همه عیدها بچه ها منتظر بودند تا آقا به آنها عیدی بدهد اما دیدند که می گویند من امروز عیدی ندارم که بدهم...
طبق معمول همه عیدها بچه ها منتظر بودند تا آقا به آنها عیدی بدهد اما دیدند که می گویند من امروز عیدی ندارم که بدهم...
گفتم عیدی می خواهم. کیسه را برداشتند، گفتم نه اگر همه اش را هم بدهید فایده ای ندارد...
سکه طلایی رنگ 10 ریالی، عیدی ای بود که آقا روزهای عید به مهمانان عیدی می دادند و چه برکتی داشت این عیدی ها.